چند کلمه با شما
فریبرز سهیلا
1- جنس اصل باشيد
>همهی ما به وفور تجربهی خريد را داريم. موقع خريد كالای مورد نظرتان، اگر فروشنده دو كالای همسان را به شما نشان دهد كه بیشتر ویژگیهایشان شبيه هم باشد، احتمالاً اولين سؤالی كه میپرسید اين است كه كدام جنس، اصلی است؟
شما و بیشتر افراد با همهی متفاوت بودن سلايق و موقعیتها جنس اصل را ترجيح میدهید. هيچ كس تمايل ندارد جنس مشابه اصل را بخرد. هر چهقدر هم شبيه هم باشند و ویژگیهای مثبت آن را داشته باشد، اما باز هم اصل نيست!
فاكتور ديگر اين است كه چيزی كه میخرید علاوه بر اصل بودن، تمام كارايی جنسهای مشابه را داشته باشد؛ و اگر یک ويژگی جديد و منحصر به فردی داشته باشد، یک كالای خاص میشود كه نظر بیشتر خريداران را جلب میکند.
قدم گذاشتن در جادهی موفقيت و طی كردن مسير رسيدن به هدف، شبيه همين خريد است. اگر تلاش كنيد یک كپی از ديگران باشيد، هيچ وقت به قلهی موفقيت نمیرسید؛ چون جنس اصل نيستيد!
الگو قرار دادن ديگران فوقالعاده است؛ اما تا زمانی كه از الگویتان فقط توشهی راه برداريد و جادهی جديدی را كشف كنيد. برداشتن تجربيات ديگران و نكات مثبت هدفشان، فقط كولهی راه شما میشود. قدم گذاشتن در راه ديگران تا زمانی به شما كمك میکند كه بخواهيد رفتن را ياد بگيريد. همين كه ياد گرفتيد، كولهی راهتان را برداريد و به سمت جادهی خودتان برويد؛ مثل كودكی كه راه رفتن را به كمك ديگران میآموزد، اما بعد خودش راه میرود. فراموش نكنيد فقط جادهی شماست كه شما را به هدفتان میرساند. اگر از جادهی ديگران برويد، حتی اگر به هدف هم برسيد، باز هم حس خوبی را كه از جادهی خودتان نصيبتان میشود نمیگیرد؛ درست مثل فروشندگانی كه مشابه جنس اصلی را با تمام ظرافتها میفروشند، اما سود چندانی عايدشان نمیشود! علاوه بر آن هيچكس شما را به عنوان یک فرد موفق نمیشناسد؛ چون خريداران فقط جنس اصل را میخرند.
2- مواظب جعبهی كارهایتان باشيد
يك روز صبح وقتی از خواب بلند میشوید، به صبح دلانگيز زمستانی سلام میدهید، آمادهی انجام كارهایتان میشوید و چشمتان به یک مشت جعبه میافتد كه دم در ورودی منتظر شما هستند تا آنها را به مقصد برسانيد. روی همهی آنها هم نوشته «شكستنی»!
احتمالاً اولين چيزی كه به ذهنتان میرسد اين است كه چهكار كنيد و چگونه جابهجایشان كنيد.
توی اين چگونگی جابهجايی احتمالاً تأكيدتان بر اين است كه جعبهها هرچه سريعتر به مقصد برسند.
البته اگر مرحلهی «چه كنم و چگونه ببرم» را بدون انجام حركتی در پيش بگيريد، هيچ جعبهای به مقصد نمیرسد!
اگر همهی آنها را با هم بدون توجه به مقدار توانتان و مسيری كه در پيش داريد بلند كنيد، احتمال اینکه در حين جابهجایی، در حالیكه هنوز چند قدمی پيش نرفتهايد، جعبهها از دستتان ولو شوند و بشكنند، زياد است!
پس بهترين راه اين است كه قبل از هر تصميمی توان خودتان را بسنجيد و بدانيد چه ظرفيتی داريد، بعد با توجه به آن تصميم بگيريد چند جعبه را با هم برداريد.
حالا بياييد به جای جعبهها، برای اهداف زندگی و كارهايی را كه برای رسيدن به هدفتان داريد، در بگذاريم و روی همهی آنها هم برچسپ بزنيم شكستنی!
اگر مدام به جعبهها نگاه كنيد و نقشه بكشيد و عملاً كاری انجام ندهيد، هيچ جعبهای جابهجا نمیشود.
قدم اول همانند مدل جعبهها اين است كه توان و ظرفيتتان را برای انجام كارها بسنجيد، موقعيتهای پيش رویتان را هم حساب كنيد و بعد متناسب با آن جعبه هدفتان را انتخاب و به مقصد برسانيد. وقتی مطمئن شديد جعبهی هدفتان در جای خوبی قرار دارد، سراغ جعبههای ديگر برويد. اگر همهی جعبهها را با هم بلند كنيد، ممكن است به نيمه نرسيده از پا بيفتيد و بشكنيد!
مواظب جعبهی اهدافتان باشيد. هميشه سريعترين راه، سالمترين راه نيست. مبادا بين راه بشكنند!
3- پهنهی پرواز باشيم
همهی ما لحظههايی را تجربه كردهايم كه به یک تلنگر نياز داشته باشيم. لحظههايی كه ترديد، پای تصميممان را لنگ میکند. در چنين مواقعی یک تلنگر میتواند تصميممان را بسازد يا بشكند.
در جوامع بشری و اجتماع عظيم انسانها، همه به نوعی خواه يا ناخواه بر همديگر تأثير متقابل دارند. گاه یک حركت ساده، یک رفتار عادی، یک حرف و یا یک نگاه میتواند تلنگر یک تصميم باشد.
دوستی، مردد و سرگردان، ترسها و نگرانیاش را به دامان همصحبتی ما میكشاند. در چنين مواقعی ما دو واكنش نشان میدهيم: گاه آنقدر بر طبل ترسهايش میكوبيم و ترديدهايش را پر و بال میدهيم كه پرواز را فراموش و به ته دره سقوط کند، و گاه با یک نگاه مطمئن و یک حرف كوتاه، تيشه را بر ريشهی ترسها میكوبيم و او را به قلهی صعود میرسانيم.
تلنگرها سادهاند، اما سازنده؛ گاه سازندهی درهی سقوط و گاه قلهی صعود.
چهقدر خوب است پهنهی پرواز ديگران باشيم، نه سنگ پرواز!
4- شما عنصر مهم زندگیتان هستيد
«مدام نگاهش به ساعت است و در جستوجوی خودكارش. صدايش كه میكنی سرش را از انبوهی از كاغذها و كارتابلها بيرون میآورد. روی ميزش پر است از لكههای جامانده از چايی و استكانهای خالی. بلند كه میشود ظاهر نامرتبش بدجوری توی ذوق میزند. هوای اتاق بد است. انگار به تو هم استرس میدهد!»
آدمهای پرمشغلهی شلخته را میگويم! احتمالاً شما هم با اين دسته از افراد برخورد داشتهايد.
يكی از عواملی كه سبب میشود، روند كارهایمان به سمت بینظمی پيش برود اين است كه به خودمان اهميت نمیدهيم. صرف رسيدگی به روحيه مهم نيست. جزء جدانشدنی زندگی ما ظاهر است. فكر و باطن به همراه ظاهر، زندگی ما را تشكيل میدهند. هر قدر هم نكات مثبت را بلد باشيد، وقتی به نحوهی رفتار و ظاهرتان اهميت ندهيد، اين نكات مثبت در زندگیتان به مرور كمرنگ میشود. وقتی به خودتان اهميت نمیدهيد، به ذهنتان ناخودآگاه اين پيام را میدهید كه «روش زندگی من بینظمی است».
یک روز صبح كه از خواب بلند میشوید، اگر بدون خوردن صبحانه و رسيدگی به وضع ظاهریتان در كنار یک ميز نامرتب و در اتاق نامرتبتر شروع به كار كنيد، ناخودآگاه یک سری امواج منفی و استرسزا را به ذهنتان وارد میکنید كه نتيجهای جز كلافگی در اين نامرتبی نيست؛ چون ذهنتان از طريق چشم، نوع زندگی بینظمتان را دريافت میکند.
در نقطهی مقابل، آراسته و مرتب بودن، نتيجهی جالبتری دارد. اگر آراسته و منظم باشيد، محيط اطرافتان مرتب باشد، ذهن میپذيرد منظم بودن جزء قانون زندگی شماست و در زندگی شما همه چيز سر جايش قرار دارد، و به طور اتفاقی تمايلتان به انجام منظم كارها بيشتر میشود. یک جور توفيق اجباری!
بسياری از افرادی كه كلافگی در ظاهرشان نمايان است، در عمل هم همين منوال را دارند. هميشه وقت ندارند. هيچ كدام از كارهایشان به نحو احسن انجام نمیشود. در مقابل، آدمهای آراسته و منظم، هميشه سر وعدهی مقرر میرسند.
پس، از همين حالا شروع كنيد: اتاقتان را مرتب كنيد، وسايل اضافی اتاقتان را بيرون بريزيد و در يک محيط منظم و مرتب به اهداف و كارهایتان رسيدگی كنيد و تفاوتش را با روزهای بینظمی حس كنيد. هر تغییری آدمی را به واكنش وادار میکند. ذهن و روحتان در برابر محيط واكنش میدهد. در چنين محيط منظمی، استرس، سردرگمی و بینظمی كارها معنايی ندارد و اين باعث میشود ناخودآگاه شما هم از محيط تبعيت كنيد و منظم شويد؛ علاوه بر اینکه یک چاشنی نشاط را به روحتان تزريق میكنيد!
يادتان باشد شما مهمترین عنصر زندگیتان هستيد. فرماندهی کارهایتان شماييد و کارهایتان سرباز شما. وقتی فرمانده منظم و مرتب باشد، سربازان از او تبعيت میكنند.